با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Anything

ˈeniθɪŋ ˈeniθɪŋ ˈeniθɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb pronoun A1
هرچیز، هرکار، همه کار(در جمله مثبت) چیزی، (در پرسش و نفی) هیچ‌چیز، هیچ‌کار، به ‌هر اندازه، به هر مقدار
- Do you know anything about music?
- درباره‌ی موسیقی چیزی می‌دانی؟
- He said: do you know anything about syntax...?
- گفت: هیچ از نحو دانی...؟
- Say anything your sad heart desires.
- هرچه می‌خواهد دل تنگت بگوی.
- Is he anything like his father?
- آیا او اصلاً شباهتی به پدرش دارد؟
- Writing poetry is anything but easy.
- تنها چیزی که درباره‌ی نگارش شعر نمی‌توان گفت، سهولت آن است.
- He ran as fast as anything.
- او از هرچیزی سریع‌تر می‌دوید.
- It was as easy as anything.
- از هر کاری آسان‌تر بود.
- I wouldn't go for anything.
- به هیچ قیمتی نخواهم رفت.
- I wasn't angry or anything.
- من عصبانی یا تو این مایه حرف‌ها که می‌گویی، نبودم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anything

  1. noun unspecified object or event
    Synonyms: all, any one thing, anything at all, everything, whatever

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت anything

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anything» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anything

لغات نزدیک anything

پیشنهاد بهبود معانی