امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apparel

əˈpærəl əˈpærəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    apparelled
  • شکل سوم:

    apparelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    apparels
  • وجه وصفی حال:

    apparelling
  • شکل جمع:

    apparels

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
رخت، اسباب، آراستن، پوشاندن، جامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Mehri entered through the door dressed in full wedding apparel.
- مهری ملبس به جامه‌ی عروسی از در وارد شد.
- the white apparel of winter
- جامه‌ی سپید زمستان
- They were appareled like Texans.
- لباس آن‌ها مثل کابوی‌های تگزاس بود.
- His book is well printed and tastefully appareled.
- کتاب او خوب چاپ شده و با سلیقه تزیین شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apparel

  1. noun clothing; covering
    Synonyms:
    accoutrement array attire clothes costume drapery dress duds equipment garb garment gear getup habiliment habit outfit raiment rig robe suit threads trapping vestment

ارجاع به لغت apparel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apparel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apparel

لغات نزدیک apparel

پیشنهاد بهبود معانی