با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Appetizer

ˈæpətaɪzər ˈæpətaɪzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    appetizers

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: appetiser

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
غذا و آشپزی اشتهاآور، پیش‌غذا
- I always enjoy trying different types of appetizers when dining out.
- همیشه هنگام صرف غذا در بیرون از خانه از امتحان کردن انواع اشتهاآورها لذت می‌برم.
- We ordered an assortment of appetisers.
- یک سری پیش‌غذا سفارش دادیم.
noun
مجازی میل‌افزا (به چیزی)
- The first chapter of the novel was a captivating appetizer.
- فصل اول این رمان میل‌افزای جذابی بود.
- The opening act at the concert was an electrifying appetiser.
- افتتاحیه‌ی این کنسرت میل‌افزای هیجان‌انگیزی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد appetizer

  1. noun snack before meal
    Synonyms: antipasto, aperitif, canapé, cocktail, dip, finger food, hors d’oeuvre, munchies, relish, sample, spread, taste, tidbit
    Antonyms: meal

ارجاع به لغت appetizer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «appetizer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appetizer

لغات نزدیک appetizer

پیشنهاد بهبود معانی