امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apt

æpt æpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مستعد، قابل، درخور، مناسب، شایسته، محتمل، متمایل، آماده، زرنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- an apt remark
- اظهار به‌جا
- apt to rain
- احتمال باریدن
- He is apt to say things that offend.
- احتمال دارد حرف‌هایی بزند که موجب رنجش شود.
- David was an apt student.
- دیوید شاگرد تیزهوشی بود.
- Julie is apt at making toys.
- جولی در ساختن اسباب‌بازی مهارت دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apt

  1. adjective suitable
    Synonyms:
    applicable apposite appropriate apropos befitting correct felicitous fit fitting germane happy just pertinent proper relevant seemly suitable timely
    Antonyms:
    incorrect unsuitable
  1. adjective tending, inclined
    Synonyms:
    disposed given liable likely of a mind prone ready
    Antonyms:
    disinclined inapt
  1. adjective quick to learn
    Synonyms:
    able adept astute bright clever expert gifted ingenious intelligent nobody’s fool no dummy not born yesterday prompt quick on the trigger quick on the uptake ready savvy sharp skilled skillful smart talented teachable
    Antonyms:
    incapable stupid unskilled

ارجاع به لغت apt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apt

لغات نزدیک apt

پیشنهاد بهبود معانی