با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Aqueous

ˈeɪkwiəs / / ˈækwiəs ˈeɪkwiəs / / ˈækwiəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شیمی رقیق، آبی، آب‌دار، آبکی
- The reaction required an aqueous solution to proceed.
- واکنش برای ادامه به محلول آبی نیاز داشت.
- The substance in question was found to be aqueous in nature.
- مشخص شد که ماده‌ی مورد بحث ماهیتی آب‌دار دارد.
adjective
پزشکی مربوط به زلالیه، زلالیه‌ای
- The patient complained of blurred vision due to an aqueous imbalance in their eyes.
- بیمار از تاری دید به‌دلیل ناهماهنگی زلالیه در چشمان خود شکایت داشت.
- The ophthalmologist examined the aqueous patient for any abnormalities.
- چشم‌پزشک بیماری مربوط به زلالیه را از نظر هرگونه ناهنجاری معاینه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aqueous

  1. adjective Produced by the action of water
    Synonyms: sedimentary
    Antonyms: igneous

ارجاع به لغت aqueous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aqueous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aqueous

لغات نزدیک aqueous

پیشنهاد بهبود معانی