با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Arab

ˈærəb ˈærəb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
عرب ،تازی ، اسب عربی، عربی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arab

  1. noun A spirited graceful and intelligent riding horse native to Arabia
    Synonyms: arabian, bedouin, saudi, yemenite, syrian, iraqi, jordanian, lebanese, egyptian, tunisian, libyan, algerian, moroccan, kuwaiti, omani, muslim, moor, nomad, ishmaelite, losel, zigeuner, vag

ارجاع به لغت arab

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arab» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arab

لغات نزدیک arab

پیشنهاد بهبود معانی