با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Arc

ɑːrk ɑːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    arced
  • شکل سوم:

    arced
  • سوم شخص مفرد:

    arcs
  • وجه وصفی حال:

    arcing
  • شکل جمع:

    arcs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb countable
قوس، کمان، طاق، هلال، جرقه
noun adjective adverb countable
کمان، قوس
- The rainbow had made a beautiful arc in the sky.
- رنگین‌کمان در هوا قوس زیبایی ایجاد کرده بود.
- The road arcs round the south of the city.
- راه جنوب شهر را دور می‌زند.
- arc-cathode
- کاتد جرقه‌ای
- arc cosine
- قوس جیب تمام (آرک کوسینوس)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arc

  1. noun curve
    Synonyms: arch, bend, bow, crescent, curvation, curvature, half-moon, round

Collocations

  • electric arc

    قوس الکتریکی، جرقه‌ی برقی

ارجاع به لغت arc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arc

لغات نزدیک arc

پیشنهاد بهبود معانی