با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Architecture

ˈɑːrkətektʃər ˈɑːkətektʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    architectures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1
معماری، مهرازی
- Esfahan is one of the centers of genuine Persian architecture.
- اصفهان یکی از مراکز معماری اصیل ایرانی است.
noun uncountable
مهندسی ساختمان، بنیادگری، طرح ساختمان، سبک معماری
- the architecture of a beehive
- الگوی ساختمانی (ساختمان) کندوی عسل
- classical architecture
- معماری سبک کلاسیک
noun uncountable
ساختمان یا ساختمان ها، بنا، عمارت، ساختار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد architecture

  1. noun design of buildings
    Synonyms: architectonics, building, construction, engineering, planning
  2. noun design, structure of something
    Synonyms: composition, constitution, construction, formation, framework, make-up, style

ارجاع به لغت architecture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «architecture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/architecture

لغات نزدیک architecture

پیشنهاد بهبود معانی