با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Armaments

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
تسلیحات، اسلحه
- We diverted funds from armaments to education.
- ما سرمایه را از تسلیحات جنگی به آموزش معطوف کردیم.
- A factory making armaments had been bombed the night before
- دیشب یک کارخانه‌ی تسلیحات جنگی بمباران شد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد armaments

  1. noun weapon(s)
    Synonyms: ammunition, arms, defense, gun, hardware, heat, material, materiel, munitions, ordnance, protection, security, weaponry

ارجاع به لغت armaments

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «armaments» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/armaments

لغات نزدیک armaments

پیشنهاد بهبود معانی