با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Armory

ˈɑːrməri ˈɑːməri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    armories

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
اسلحه‌خانه، قورخانه، زراد‌خانه، (آمریکا) کارخانه اسلحه‌سازی
- They did not want to use any of their considerable nuclear armory.
- آن‌ها نمی‌خواستند هیچ یک از تسلیحات اتمی قابل‌ملاحظه‌ی خود را به‌کار گیرند.
- a housewife's armory of medicines
- مجموعه‌ داروهای یک کدبانو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد armory

  1. noun military building, usually for storing weapons
    Synonyms: arsenal, center, depot, dump, factory, headquarters, magazine, plant, range

ارجاع به لغت armory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «armory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/armory

لغات نزدیک armory

پیشنهاد بهبود معانی