Artiodactyl
American:
ˌɑːrtioˈdæktəl
British:
ˌɑːtioˈdæktəl
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
noun
adjective
جانورشناسی
سم شکافته، دارای سم شکافته
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد artiodactyl
-
noun Placental mammal having hooves with an even number of functional toes on each footSynonyms:even-toed ungulate artiodactyl mammal
-
adjective Of or relating to or belonging to mammals of the order ArtiodactylaSynonyms:artiodactylous even-toed
ارجاع به لغت artiodactyl
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «artiodactyl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/artiodactyl
لغات نزدیک artiodactyl
- - artily
- - artiness
- - artiodactyl
- - artiodactylous
- - artisan