با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

As

əz əz əz əz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
مانند، چنانکه، به‌طوریکه، به‌عنوان مثال، برای مثال، در مقایسه با
- a card game, as poker
- بازی ورق، مانند پوکر
- It flew straight as an arrow.
- مانند پیکان، راست پرواز کرد.
- As you can see, the horses are tired.
- به‌طوریکه مشاهده می‌کنید اسب‌ها خسته‌اند.
conjunction
همچنان‌که، هنگامی‌که، چون، نظر‌به‌اینکه، به همان اندازه، همان‌طور که، در حین، باوجود آن که، علی‌رغم
- I am just as happy at home.
- در خانه هم به همان اندازه شادم.
- chess as contrasted with backgammon
- شطرنج در مقایسه با تخته نرد
- Do as you are told!
- همان‌طور که به تو گفته شده عمل کن!
- She laughed as she spoke.
- در حین حرف زدن خندید.
- As you object, I won't go.
- چون مخالفی، نخواهم رفت.
- Your question is so obvious as to need no reply.
- پرسش شما آن‌قدر واضح است که نیازی به پاسخ ندارد.
- Tall as he was he couldn't reach the ceiling.
- با وجود آنکه قد بلند بود، دستش به طاق نمی‌رسید.
- As I was entering the room ...
- هنگامی که داشتم وارد اتاق می‌شدم ...
- He is as tall as his father.
- او هم قد پدرش است.
- as heavy as an elephant
- هم وزن فیل
- As many as you want.
- به تعدادی که می‌خواهید.
- as much as ...
- هر مقدار که ...
- as for me ...
- تا آنجا که مربوط به من می‌شود، در مورد من ...
- She looked at me as if I were mad.
- به من آنچنان نگاه کرد که گویی دیوانه‌ام.
- It seems as if she is always complaining.
- به نظر می‌رسد که او همیشه شاکی است.
- This radio is sold as is.
- این رادیو به صورتی که هست به فروش می‌رسد.
- as of yesterday
- از دیروز
- We must vacate the house as of September 10.
- باید خانه را تا دهم سپتامبر تخلیه کنیم.
- As to what goes on inside the brain, that I must leave to the next chapter.
- درباره‌ی آنچه در داخل مغز روی می‌دهد در فصل بعدی صحبت خواهم کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
preposition
درنتیجه
prefix
پیشوند: معادل ad- (قبل از s به کار می رود)
abbreviation
(AS) Anglo-Saxon
abbreviation
(AS) American Samoa
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد as

  1. conjunction while, when
    Synonyms: at the time that, during the time that, in the act of, in the process of, just as, on the point of
  2. conjunction in the way that; to a degree
    Synonyms: acting as, being, by its nature, comparatively, equally, essentially, for instance, functioning as, in the manner that, in the same manner with, just as, just for, like, serving as, similarly, such as
  3. conjunction because
    Synonyms: as long as, being, cause, considering, for, for the reason that, inasmuch as, now, seeing that, since, whereas
  4. preposition in the role of
    Synonyms: being, in the character of, under the name of

Collocations

  • as ... as

    برای نشان دادن هم‌سانی به کار می‌رود.

  • as for

    عطف به، مربوط به، با توجه به

  • as it were

    ظاهراً، چنانکه گویی

  • as i understand it

    تا آنجایی که من می‌فهمم

  • as of

    (زمان) تا، در، از

  • as though

    مثل اینکه، همچنان‌که، که، گویی

  • as to

    عطف به، مربوط به، با توجه به

  • as you like (wish)

    هر جور که دلتان بخواهد، به میل شما

  • such as

    همچون، از قبیل، آن‌هایی که

Idioms

  • as if

    مثل اینکه، که انگار، همچنان‌که، که گویی

  • as is

    همان‌طور که هست، بدون تغییر، آن‌طور که هست

  • as you sow, so shall you reap

    هرچه بکاری همان سبز می‌شود، گندم از گندم بروید، جو ز جو

ارجاع به لغت as

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «as» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/as

لغات نزدیک as

پیشنهاد بهبود معانی