با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Assassin

    əˈsæsɪn əˈsæsɪn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      assassins

    معنی و نمونه‌جمله

    countable
    آدم‌کش، قاتل
    - Hajir's assassin
    - قاتل هژیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد assassin

    1. noun murderer of prominent or important person
      Synonyms: butcher, clipper, dropper, eliminator, enforcer, executioner, guerrilla, gun, gun person, hatchet person, hit person, killer, liquidator, piece person, plugger, slayer, soldier, torpedo, trigger person
      Antonyms: victim

    ارجاع به لغت assassin

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «assassin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assassin

    لغات نزدیک assassin

    پیشنهاد بهبود معانی