با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Asunder

əˈsʌndər əˈsʌndə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
جدا، سوا، دو نیم، دوقسمتی
- to blow asunder
- تکه تکه کردن، متلاشی کردن
- He tore the log asunder with a single ax-blow.
- با یک ضربه‌ی تبر کنده را از هم شکافت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد asunder

  1. adverb apart; into pieces
    Synonyms: disconnected, disjoined, divided, in half, loose, separated, split, torn, to shreds
    Antonyms: together

ارجاع به لغت asunder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «asunder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/asunder

لغات نزدیک asunder

پیشنهاد بهبود معانی