با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

At

ət ət ət ət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural preposition A1
به‌سوی، به‌طرف، به، در، پهلوی، نزدیک، دم، بنابر، درنتیجه، بر حسب، از قرار، به‌قرار، سرتاسر، مشغول
- at my office
- در اداره‌ی من
- at the edge of town
- در مرز (کنار) شهر
- Look at her!
- به او نگاه کن!
- to swing at the ball
- (با چوگان) به توپ ضربه زدن
- Don't shout at me!
- سر من داد نزن!
- Come in at the front door.
- از در جلو وارد شوید.
- Get the facts at their source.
- واقعیت‌ها را از سرچشمه‌ی آن‌ها بگیر.
- present at the party
- حاضر در مهمانی
- He is at work.
- سر کار است.
- terrified at the sight of the corpse
- وحشت‌زده در اثر دیدن جسد
- to smile at a remark
- در جواب گفته‌ای لبخند زدن
- at her direction
- بنابر دستور او
- He is good at tennis.
- تنیس او خوب است.
- at twenty miles an hour
- با سرعت بیست مایل در ساعت
- at ten tomans each
- (به نرخ) دانه‌ای ده تومان
- visible at one farsang
- قابل‌رویت از یک فرسنگی
- at five o'clock
- در ساعت پنج
- at forty-five
- در چهل و پنج (سالگی)
- It happened at night.
- در هنگام شب اتفاق افتاد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد at

  1. preposition about; in the direction of
    Synonyms: appearing in, by, found in, in the vicinity of, near to, on, placed at, situated at, through, toward

Collocations

  • at war

    در (حال) جنگ

    در جنگ، درحال محاربه

  • at a gallop

    در (حال) چهار نعل

    به تاخت، چهار نعل، تند

  • at last

    بالأخره، بعد از همه این حرف‌ها

  • at once

    فوراً

Idioms

  • at once

    1 - فوراً، به‌تندی 2- در همان زمان

ارجاع به لغت at

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «at» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/at

لغات نزدیک at

پیشنهاد بهبود معانی