با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Attain

    əˈteɪn əˈteɪn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      attained

    • شکل سوم:

      attained

    • سوم شخص مفرد:

      attains

    • وجه وصفی حال:

      attaining

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive verb - intransitive C1
    دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، موفق شدن، تمام کردن، به دست آوردن، به انتها رسیدن، زدن
    - Manoochehr attained his goals through hard work and trust in God.
    - منوچهر با کار شدید و توکل بر خدا به هدفهای خود رسید.
    - That country attained its independence two years ago.
    - آن کشور دو سال پیش استقلالش را به دست آورد.
    - Aunt Mehri attained the age of ninety.
    - عمه‌مهری به نود سالگی رسید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد attain

    1. verb achieve, accomplish
      Synonyms: accede to, acquire, arrive, arrive at, bring off, come through, complete, cop, earn, effect, fulfill, gain, get, get fat, get hands on, get there, glom onto, grasp, hit, latch onto, make it, obtain, procure, promote, pull off, rack up, reach, realize, reap, score, secure, snag, succeed, unzip, win
      Antonyms: abandon, desert, fail, forfeit, give in, give up, lose, miss, surrender

    لغات هم‌خانواده attain

    ارجاع به لغت attain

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «attain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attain

    لغات نزدیک attain

    پیشنهاد بهبود معانی