امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    August

    ˈɑːɡəst ɑːˈɡʌst ˈɔːɡəst ɔːˈɡʌst
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    مخفف این لغت Aug است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable A1
    تقویم ماه آگوست، ماه اوت، هشتمین ماه سال میلادی (با A بزرگ)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - August holds a special place in my heart because it's my life partner's birthday month.
    - آگوست جایگاه ویژه‌ای در قلب من دارد، زیرا ماه تولد شریک زندگی‌ام است.
    - The festival will take place in August.
    - جشنواره در ماه آگوست برگزار می‌شود.
    adjective formal
    همایون، بزرگ‌جاه، ارجمند، عظیم، عالی‌نسب
    - an august hall
    - تالاری پرشکوه
    - an august member of the academy
    - یکی‌از اعضای ارجمند فرهنگستان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد august

    1. noun the eighth month of the year, after July and before September
    2. adjective dignified, noble; respected and impressive
      Synonyms: baronial, brilliant, eminent, exalted, glorious, grand, grandiose, highfalutin’, high-minded, high-ranking, honorable, imposing, impressive, lofty, lordly, magnificent, majestic, monumental, pompous, regal, resplendent, stately, superb, venerable
      Antonyms: undignified

    ارجاع به لغت august

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «august» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/august

    لغات نزدیک august

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند