با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Backer

ˈbækər ˈbækə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
حامی (به‌ویژه از نظر مالی)
- He is one of the party's financial backers.
- او یکی از حامیان مالی حزب است.
- The film's main backer pulled out.
- حامی اصلی فیلم کنار رفت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backer

  1. noun supporter
    Synonyms: advocate, ally, angel, benefactor, champion, endorser, follower, grubstaker, meal ticket, money, patron, promoter, protagonist, sponsor, staker, underwriter, well-wisher
    Antonyms: antagonist, opponent, opposer

ارجاع به لغت backer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backer

لغات نزدیک backer

پیشنهاد بهبود معانی