امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Backhanded

    ˈbækhændɪd ˌbækˈhændɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective adverb
    با پشت دست نوشته‌شده (یازده‌شده)، طعنه‌آمیز، چپ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - a backhanded compliment
    - تعارف کنایه‌آمیز
    - a backhanded slap
    - سیلی با پشت دست
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد backhanded

    1. adjective underhanded
      Synonyms: ambiguous, double-edged, equivocal, sarcastic, sardonic, two-edged

    ارجاع به لغت backhanded

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «backhanded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backhanded

    لغات نزدیک backhanded

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند