امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Backspace

    ˈbækspeɪs ˈbækspeɪs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      backspaced

    • شکل سوم:

      backspaced

    • سوم‌شخص مفرد:

      backspaces

    • وجه وصفی حال:

      backspacing

    • شکل جمع:

      backspaces

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adverb
    پس‌برد، پس بردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - backspacer
    - عقب‌بر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد backspace

    1. noun The typewriter key used for back spacing
      Synonyms: backspace key, backspacer

    ارجاع به لغت backspace

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «backspace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backspace

    لغات نزدیک backspace

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند