با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Backwards

ˈbækwərdz ˈbækwədz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more backwards
  • صفت عالی:

    most backwards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1
به پشت، از پشت، وارونه
- He looked backwards to see who was following him.
- به پشت نگاه کرد تا ببیند چه کسی او را تعقیب می‌کرد.
- I lost my balance and fell backwards.
- تعادلم را از دست دادم و به پشت افتادم.
adjective
عقب‌افتاده، عقب‌مانده، کودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backwards

  1. adverb Toward the back
    Synonyms: backward, back, rearward, about, around, rearwards
  2. adverb In or toward a former location or condition
    Synonyms: about, around, back, backward, rearward, round

ارجاع به لغت backwards

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backwards» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backwards

لغات نزدیک backwards

پیشنهاد بهبود معانی