امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Badlands

    ˈbædˌlændz ˈbædlændz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    plural
    (آمریکا - سرزمین لم یزرع که سیلاب آن را دستخوش بریدگی و فرسایش کرده است) بدبوم، گردر، هزار دره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    بدلندز (فلات جنوب باختری ایالت ساوس داکوتا - آمریکا)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد badlands

    1. noun An eroded and barren region in southwestern South Dakota and northwestern Nebraska
      Synonyms: waste, wilderness, Bad Lands, desert
    2. noun A tract of unproductive land
      Synonyms: barren, desert, waste, wasteland, wilderness

    ارجاع به لغت badlands

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «badlands» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/badlands

    لغات نزدیک badlands

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند