با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bale

beɪl beɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    baled
  • شکل سوم:

    baled
  • سوم شخص مفرد:

    bales
  • وجه وصفی حال:

    baling
  • شکل جمع:

    bales

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
عدل، لنگه، تا، تاچه، مصیبت، بلا، رنج، محنت، رقصیدن
- bales of old newspapers
- بسته‌های بزرگی از روزنامه‌های کهنه
- two bales of cotton
- دو عدل پنبه
- We spent the afternoon baling hay.
- بعدازظهر را بسته‌بسته کردن علف خشک صرف کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bale

  1. noun bunch
    Synonyms: bundle, package, parcel

ارجاع به لغت bale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bale

لغات نزدیک bale

پیشنهاد بهبود معانی