امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Baleen

bəˈliːn bəˈliːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
والانه، استخوان نهنگ ( whalebone )، بالن، بال، باله، ماهی سیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baleen

  1. noun A horny material from the upper jaws of certain whales; used as the ribs of fans or as stays in corsets
    Synonyms:
    whalebone

ارجاع به لغت baleen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baleen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baleen

لغات نزدیک baleen

پیشنهاد بهبود معانی