با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bam

American: bæm British: bæm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

interjection noun verb - transitive
(حرف ندا) بم!، (صدای خوردن دو چیز بزرگ به هم) ترق!، تراق!، دنگ!
interjection noun verb - transitive
(با صدای دنگ) تصادم کردن، افتادن
- The planes bammed against the deck of the carrier.
- هواپیماها تراق‌تراق‌کنان بر عرشه‌ی ناو هواپیمابر فرود می‌آمدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bam

  1. noun A sudden very loud noise
    Synonyms: bang, clap, eruption, blast

ارجاع به لغت bam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bam

لغات نزدیک bam

پیشنهاد بهبود معانی