امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bat Around

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
(معمولاً و نه همیشه بدون ‌رسیدن به تصمیم) بحث‌کردن‌ درباره‌ی نظر یا مشکل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The agenda included some issues that have been batted back and forth at conferences for years.
- دستور کار جلسه مشتمل‌بر موضوعاتی بود که سال‌ها در کنفرانس‌ها درباره‌ی آن‌ها بحث می‌شد.
- We spend a couple of hours batting around marketing strategies.
- چندین ساعت درباره‌ی استراتژی‌های بازاریابی تبادل‌ نظر می‌کنیم.
phrasal verb slang
سفر پرسه زدن، سفر کردن، سیر کردن
- I'm always batting around between England and America.
- همیشه بین انگلیس و آمریکا در حال سفر کردن هستم.
- The boys batted around the street all the day.
- پسرها کل روز در خیابان پرسه زدند.
phrasal verb
(بیسبال) چوب‌ زدنِ همه‌ی ۹ چوب‌زنِ یک تیم به ترتیب در یک اینینگ
- We batted around for the second time in three matches.
- برای دومین‌بار در طی سه مسابقه‌ی اخیر، همه چوب‌زن‌های ما توانستند به‌ترتیب در یک اینینگ چوب بزنند.
- Texas batted around in the fourth inning.
- در اینینگ چهارم، همه‌ی اعضای تیم تگزاس به ترتیب چوب زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bat around

  1. verb travel
    Synonyms: roam, cruise, tour, drift, wander, bum, bum around, knock about, meander
    Antonyms: stay put
  2. verb talk over
    Synonyms: discuss, debate, ponder, think about

Phrasal verbs

ارجاع به لغت bat around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bat around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bat-around

لغات نزدیک bat around

پیشنهاد بهبود معانی