با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bear Upon

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
مربوط بودن، تاثیر گذاشتن، نسبت داشتن
- the national policies which bear upon these problems
- سیاست‌های کشور که به این مسائل مرتبط است
- his misdeeds bore heavily upon his conscience.
- کارهای بدش بر وجدانش تاثیر بسیاری می‌گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bear upon

  1. phrasal verb Be relevant to

ارجاع به لغت bear upon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bear upon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bear-upon

لغات نزدیک bear upon

پیشنهاد بهبود معانی