با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Beast

biːst biːst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    beasted
  • شکل سوم:

    beasted
  • سوم شخص مفرد:

    beasts
  • وجه وصفی حال:

    beasting
  • شکل جمع:

    beasts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal C1
چهارپا، حیوان، جانور
- the king of beasts
- سلطان حیوانات
- dangerous to beast and man
- خطرناک برای حیوان و انسان
- wild beasts
- جانوران وحشی
- beasts of prey
- جانوران شکارگر
- the most dangerous beasts
- خطرناک‌ترین حیوانات
- beasts of burden
- چارپایان باربر
- the beast in all of us
- جنبه‌ی حیوانی همه‌ی ما
- Your friend is such a beast!
- رفیقت عجب حیوانی است!
- to make a beast of oneself
- وحشی‌گری کردن، مثل حیوان رفتار کردن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
قدیمی هیولا، دیو، دد
- ... otherwise you're a beast in the shape of a man
- ... ورنه ددی به صورت انسان مصوری
- His behavior always brings out the beast in me.
- رفتار او همیشه هیولای درون مرا بیدار می‌کند.
- demons and beasts
- دیو و دد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beast

  1. noun large wild animal; brute
    Synonyms: barbarian, beastie, creature, critter, fiend, gargoyle, glutton, lower animal, monster, monstrosity, pig, quadruped, swine, varmint

ارجاع به لغت beast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beast

لغات نزدیک beast

پیشنهاد بهبود معانی