با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Beat The Odds

biːt ðə ɑdz biːt ði ɒdz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom B1
موفق شدن، به موفقیت رسیدن (علی‌رغم نداشتن شانس خوب برای موفقیت)
- With determination and hard work, he managed to beat the odds.
- او با عزم راسخ و سخت‌کوشی توانست موفق شود.
- They never gave up and ultimately beat the odds.
- هرگز تسلیم نشدند و در نهایت به موفقیت رسیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت beat the odds

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beat the odds» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beat-the-odds

لغات نزدیک beat the odds

پیشنهاد بهبود معانی