با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Beck

bek bek bek
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اشاره، تکان سر یا دست، تعظیم کردن، با سر تصدیق کردن یا حالی کردن چیزی، سر تکان دادن
- She is at the beck and call of her husband.
- او هرچه شوهرش دستور بدهد، بی‌چون و چرا انجام می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beck

  1. noun
    Synonyms: brooklet, midchannel, midstream, millstream, preconization, sike

Idioms

ارجاع به لغت beck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beck

لغات نزدیک beck

پیشنهاد بهبود معانی