امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bedfast

American: ˈbedˌfæst British: ˈbedfɑːst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بستری، بیمار، علیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bedfast

  1. adjective Confined to bed (by illness)
    Synonyms:
    bedridden bedrid sick-abed

ارجاع به لغت bedfast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bedfast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bedfast

لغات نزدیک bedfast

پیشنهاد بهبود معانی