با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Beekeeper

ˈbiːˌkiːpər ˈbiːkiːpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    beekeepers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
زنبوردار، پرورش‌دهنده‌ی زنبور عسل
- The beekeeper wore protective clothing while working with the bees.
- زنبوردار هنگام کار با زنبورها لباس محافظ می‌پوشید.
- She became a beekeeper after discovering her love for bees and their sweet product.
- او پس از کشف عشق خود به زنبورها و محصول شیرین آن‌ها پرورش‌دهنده‌ی زنبور عسل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beekeeper

  1. noun A farmer who keeps bees for their honey
    Synonyms: apiarist, apiculturist

ارجاع به لغت beekeeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beekeeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beekeeper

لغات نزدیک beekeeper

پیشنهاد بهبود معانی