معنی been به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

bɪn biːn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شکل سوم فعل be

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The fruit has been eaten.

- میوه خورده شده است.

- They have been working hard all day.

- آن‌ها تمام روز سخت کار کرده‌اند.

- We have been studying Spanish since last year.

- ما از پارسال اسپانیایی می‌خوانیم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت been

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «been» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/been

لغات نزدیک been

- beeline
- Beelzebub
- been
- beep
- beeper

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return