امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Beggar

ˈbeɡər ˈbeɡə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    beggared
  • شکل سوم:

    beggared
  • سوم‌شخص مفرد:

    beggars
  • وجه وصفی حال:

    beggaring
  • شکل جمع:

    beggars

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive countable
گرفتار فقر و فاقه، به گدایی انداختن، بیچاره کردن، گدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Beggars were begging in the streets.
- گدایان درخیابان‌ها گدایی می‌کردند.
- Come give uncle a kiss, you beggar!
- بیا به عموجان یه بوس بده، بی‌غیرت!
- You lucky beggar!
- ای ناقلا!
- Free spending beggared the company.
- ولخرجی شرکت را از هستی ساقط کرد.
- Her beauty beggars description.
- زیبایی او توصیف‌ناپذیر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beggar

  1. noun person asking for charity
    Synonyms:
    asker borrower bum deadbeat hobo mendicant panhandler rustler scrounger supplicant supplicator tramp vagabond
  1. noun person in financial trouble
    Synonyms:
    alms person bankrupt dependent down-and-out guttersnipe indigent mendicant pauper poor person poverty-stricken person street person suppliant vagrant ward of state

Idioms

ارجاع به لغت beggar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beggar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beggar

لغات نزدیک beggar

پیشنهاد بهبود معانی