با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Begging

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    begged
  • شکل سوم:

    begged
  • سوم شخص مفرد:

    begs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
عجز و لابه، التماس، گدایی، درزیوگی
- He lived by begging.
- او با گدایی روزگار می‌گذراند.
- It was time to start begging again.
- زمان آن بود که دوباره التماس کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد begging

  1. adjective desirous
    Synonyms: anxious, in need, imploring, craving
    Antonyms: undesirous

ارجاع به لغت begging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «begging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/begging

لغات نزدیک begging

پیشنهاد بهبود معانی