امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Belie

bɪˈlaɪ bɪˈlaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
افترا زدن (به)، بد وانمود کردن، دروغ گفتن، دروغگو درآمدن، خیانت کردن به، عوضی نشان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her smile belies her anger.
- لبخند او خشم وی را پنهان می‌کند.
- His cheerful manner belied his real feelings.
- رفتار شاد او احساسات واقعی او را مستور می‌کرد.
- War belied any hope for reconciliation.
- جنگ هرگونه امید برای آشتی را از بین برد.
- His cruelty belied his kind words.
- سنگدلی او دروغ بودن کلمات محبت‌آمیز او را نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد belie

  1. verb disprove
    Synonyms:
    confute contradict contravene controvert deny disaffirm disagree explode gainsay negate negative oppose repudiate
    Antonyms:
    attest prove
  1. verb deceive
    Synonyms:
    color conceal disguise distort falsify garble give the lie to gloss over hide miscolor mislead misrepresent misstate pervert trump up twist warp
    Antonyms:
    be honest

ارجاع به لغت belie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/belie

لغات نزدیک belie

پیشنهاد بهبود معانی