امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bellows

ˈbeloʊz ˈbeləʊz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bellowed
  • شکل سوم:

    bellowed
  • وجه وصفی حال:

    bellowing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
دم (ابزاری برای دمیدن هوا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The blacksmith used the bellows to blow air into the forge.
- آهنگر از دم برای دمیدن هوا به داخل فورج (کوره‌ی آهنگری) استفاده می‌کرد.
- The chef used a small bellows to blow air onto the charcoal
- سرآشپز از یک دم کوچک برای دمیدن هوا روی زغال استفاده کرد
noun plural
هنر (عکاسی) بیلوز (قطعه‌ای آکاردئونی‌شکل که بین لنز و صفحه‌ی فیلم یا سنسور دوربین قرار می‌گیرد)
- The photographer carefully adjusted the bellows on his large format camera before capturing the shot.
- عکاس قبل از گرفتن عکس، بیلوز دوربین قطع بزرگ خود را با دقت تنظیم کرد.
- The bellows on the antique camera were made of leather and had a beautiful patina.
- بیلوز روی دوربین آنتیک از چرم ساخته شده بود و پتینه‌کاری زیبایی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bellows

  1. verb Make a loud noise, as of animal
    Synonyms:
    yells roars shouts howls yawps cries vociferates hollers clamors whoops bawls yaps calls weeps shrieks blusters screams routs blares barks
  1. noun A very loud utterance (like the sound of an animal)
    Synonyms:
    roars cry yowls clamors bawls howls hollers
  1. verb To utter in a loud, powerful voice.
    Synonyms:
    yells

ارجاع به لغت bellows

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bellows» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bellows

لغات نزدیک bellows

پیشنهاد بهبود معانی