امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bender

ˈbendər ˈbendə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    benders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
دوره‌ی عرق‌خوری، بازه‌ی طولانی مشروب نوشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He went on a weekend bender and can't even remember what happened.
- او آخر هفته وارد دوره‌ی عرق‌خوری شد و حتی یادش نمی‌آید چه اتفاقی افتاده است.
- After his long bender, he realized it was time to seek help for his drinking problem.
- پس از بازه‌ی طولانی مشروب نوشیدنش، متوجه شد که زمان آن رسیده است که برای مشکل نوشیدن خود کمک بخواهد.
noun countable
خم‌کننده، خم‌کن (شخص یا ابزار)
- The metal bender formed the thick steel rod into a curve.
- خم‌کننده‌ی فلزی میله‌ی فولادی ضخیم را به منحنی تبدیل کرد.
- My brother is an expert glass bender.
- برادر من خم‌کن شیشه است.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی ناپسند کونی (اشاره به مرد هم‌جنس‌گرا)
- Jack is a bender.
- جک کونی است.
- Josh faced discriminatio for being a bender.
- جاش به دلیل کونی بودن با تبعیض روبه‌رو شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bender

  1. noun A drinking bout
    Synonyms:
    binge carouse carousal spree toot brannigan drunk curve bat booze jag tear curve ball booze-up breaking-ball

ارجاع به لغت bender

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bender

لغات نزدیک bender

پیشنهاد بهبود معانی