امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Benefit

ˈbenəfɪt ˈbenəfɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    benefitted
  • شکل سوم:

    benefitted
  • سوم‌شخص مفرد:

    benefits
  • وجه وصفی حال:

    benefitting
  • شکل جمع:

    benefits

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B1
امتیاز، مزیت، حُسن، استفاده، سود، منفعت، هوده، سودمندی، بهره مندی، فایده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- benefits in kind
- کمک‌های غیرنقدی، کمک‌های مادی
noun countable uncountable
(معمولا جمع) دریافتی ماهیانه، قسط دریافتی (بابت حقوق بازنشستگی یا بیمه یا خیرات و غیره)، حراج یا نمایش یا برنامه ی هنری و غیره که درآمد آن به مصارف خیریه می رسد، نیکوکاری
- a benefit concert
- کنسرت خیریه
- a benefit match
- مسابقه‌ی خیریه
noun countable uncountable
(در بیماری، بیکاری و غیره) کمک هزینه، مزایا، بیمه، اعانه
- unemployment benefit
- بیمه‌ی بیکاری
- for somebody's benefit
- به‌خاطر کمک به کسی، برای راهنمایی کسی
verb - transitive
فایده رساندن به، مفید بودن برای، سودمند بودن برای
verb - intransitive
فایده بردن، سود بردن، بهره بردن، کمک گرفتن
- give somebody the benefit of the doubt
- (در نبود شواهد کافی) کسی را بی‌گناه دانستن، حرف کسی را اجمالاً درست فرض کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد benefit

  1. noun advantage, profit
    Synonyms:
    account aid asset assistance avail benediction betterment blessing boon cream egg in one’s beer extras favor gain godsend good gravy help interest perk profit prosperity use welfare worth
    Antonyms:
    disadvantage handicap harm hindrance hurt loss misfortune
  1. noun event to raise money
    Synonyms:
    ball bazaar charitable affair charity performance concert dance dinner exhibit exhibition fair pancake breakfast raffle
  1. verb help, enhance
    Synonyms:
    advance advantage aid ameliorate assist avail be good for better build contribute to do for one do the trick favor fill the bill further improve make a killing make it pay pay off profit promote relieve serve succor work for
    Antonyms:
    handicap harm hinder hurt injure

Idioms

لغات هم‌خانواده benefit

  • verb - transitive
    benefit

ارجاع به لغت benefit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «benefit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/benefit

لغات نزدیک benefit

پیشنهاد بهبود معانی