امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Beryllium

    bəˈrɪliəm bəˈrɪliəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    نماد: Be

    عدد اتمی: 4

    جرم اتمی: 9.0122

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    شیمی عنصر شیمیایی بریلیم، عنصر بریلیم
    لیست لغات شیمی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Beryllium can be toxic if inhaled in dust form.
    - درصورت استنشاق به‌صورت گردوغبار، بریلیم می‌تواند سمی باشد.
    - The alloy contained a significant amount of beryllium.
    - آن آلیاژ حاوی مقدار قابل توجهی از بریلیم بود.
    - Beryllium is often found in minerals such as beryl and chrysoberyl.
    - بریلیم اغلب در مواد معدنی‌ای همچون بریل و کریزوبریل یافت می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد beryllium

    1. noun a chemical element that is a hard, light, silver-grey metal, used to make strong alloys (= mixtures of metals)

    ارجاع به لغت beryllium

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «beryllium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beryllium

    لغات نزدیک beryllium

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند