با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Besought

bɪˈsɑːt bɪˈsɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    beseeches
  • وجه وصفی حال:

    beseeching

معنی

adverb
التماس کردن به ،استدعاکردن یادرخواست کردن از
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد besought

  1. verb Ask for or request earnestly
    Synonyms: implored, entreated, asked, conjured, sued, pressed, prayed, importuned, begged, summoned, solicited, pressured, petitioned, invoked, appealed, craved, bidden
    Antonyms: offered, given, gave

ارجاع به لغت besought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «besought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/besought

لغات نزدیک besought

پیشنهاد بهبود معانی