با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bestride

bɪˈstraɪd bɪˈstraɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
باپاهای گشاد نشستن یا ایستادن، نگه داری ودفاع کردن از
- The tall man bestrode the fence.
- مرد قدبلند هریک از پاهای خود را در یک سوی نرده قرار داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bestride

  1. verb To sit or stand with a leg on each side of
    Synonyms: straddle, mount, ride, hop on, sit, mount-up, stride, get on, jump-on, climb on
    Antonyms: hop out

ارجاع به لغت bestride

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bestride» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bestride

لغات نزدیک bestride

پیشنهاد بهبود معانی