امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Betting

ˈbetɪŋ ˈbetɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bet
  • شکل سوم:

    bet
  • سوم‌شخص مفرد:

    bets

معنی

شرط بندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد betting

  1. verb Maintain with or as if with a bet
    Synonyms:
    wagering playing laying gaming gambling
  1. verb Stake on the outcome of an issue
    Synonyms:
    wagering staking risking speculating venturing playing going reckoning waging posting gaming gambling calculating hazarding laying plunging trusting looking pledging chancing putting backing depending hedging counting
  1. adjective Preoccupied with the pursuit of pleasure and especially games of chance
    Synonyms:
    dissipated card-playing sporting

ارجاع به لغت betting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «betting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/betting

لغات نزدیک betting

پیشنهاد بهبود معانی