با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bevy

ˈbevi ˈbevi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دسته، گروه (دختران)
- A bevy of village girls surrounded them.
- گروهی از دختران روستا دور آن‌ها را گرفتند.
- a bevy of new studies
- چندین پژوهش جدید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bevy

  1. noun swarm
    Synonyms: assembly, band, bunch, cluster, collection, company, covey, crew, crowd, flight, flock, gathering, group, pack, party, troupe
    Antonyms: individual, one

ارجاع به لغت bevy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bevy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bevy

لغات نزدیک bevy

پیشنهاد بهبود معانی