با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Biddy

ˈbɪdi ˈbɪdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کلفت، متصدی نظافت خانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد biddy

  1. noun An ugly, frightening old woman
    Synonyms: beldam, crone, hag, chick, hen, witch, trot, jane, peahen, she-bear, she-lion

ارجاع به لغت biddy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «biddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/biddy

لغات نزدیک biddy

پیشنهاد بهبود معانی