امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bike

    baɪk baɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      biked

    • شکل سوم:

      biked

    • سوم‌شخص مفرد:

      bikes

    • وجه وصفی حال:

      biking

    • شکل جمع:

      bikes

    توضیحات

    در معنای اول همچنین می‌توان از bicycle به‌جای bike استفاده کرد.

    در معنای دوم bike شکل عامیانه‌ی لغت‌های motorcycle و motorbike است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable A1
    bike, دوچرخه
    دوچرخه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Let's ride a bike in the park.
    - بیا در پارک دوچرخه‌سواری کنیم.
    - They bought a new bike for their son’s birthday.
    - آن‌ها برای تولد پسرشان دوچرخه‌ی جدیدی خریدند.
    - My bike needs a new tire.
    - دوچرخه‌ی من به لاستیکی نو نیاز دارد.
    noun countable informal B1
    bike, موتور، موتورسیکلت
    موتور، موتورسیکلت
    - He parked his bike next to the coffee shop.
    - او موتورش را کنار کافی‌شاپ پارک کرد.
    - After years of saving, he finally bought his dream bike.
    - پس‌از سال‌ها پس‌انداز، بالاخره موتورسیکلت رویایی خود را خرید.
    - They love the thrill of riding their bikes on the highway.
    - آن‌ها عاشق هیجان موتورسواری در بزرگ‌راه هستند.
    verb - intransitive informal
    دوچرخه‌سواری کردن، دوچرخه راندن، با دوچرخه به جایی رفتن
    - We often bike together during the summer months.
    - در ماه‌های تابستان ما اغلب با هم دوچرخه‌سواری می‌کنیم.
    - They often bike to work to enjoy the fresh air.
    - آن‌ها اغلب با دوچرخه به محل کار می‌روند تا از هوای تازه لذت ببرند.
    verb - intransitive informal
    موتورسواری کردن، موتورسیکلت راندن، با موتور به جایی رفتن
    - I plan to bike to work instead of driving.
    - من قصد دارم به‌جای رانندگی با موتورسیکلت به محل کار بروم.
    - After the rain stopped, they were eager to bike again.
    - پس‌از توقف باران، آن‌ها مشتاق بودند که دوباره موتورسواری کنند.
    verb - transitive
    انگلیسی بریتانیایی چیزی را با موتورسیکلت به کسی رساندن
    - He biked the envelope over to the conference center.
    - او پاکت را با موتورسیکلت به مرکز کنفرانس برد.
    - They asked me to bike the box over to the shopping mall..
    - آن‌ها از من خواستند که جعبه را با موتورسیکلت به مرکز خرید برسانم.
    noun countable
    (انگلیسی اسکاتلندی) کندو، کندوی زنبور عسل، کندوی زنبورهای وحشی، کندوی زنبورهای سرخ
    - We spotted a bike hanging from the tree branches.
    - کندویی را دیدیم که از شاخه‌های درخت آویزان شده بود.
    - Be careful near that bike; it's filled with angry wasps.
    - در نزدیکی آن کندو مراقب باشید؛ پر از زنبورهای وحشی عصبانی است.
    noun countable
    (انگلیسی اسکاتلندی) جمعیت انبوه
    - A bike gathered at the park for the annual marathon.
    - جمعیت انبوهی برای ماراتن سالانه در پارک گرد هم آمده بودند.
    - A bike of people gathered around the street musician.
    - جمعیت انبوهی از مردم دور نوازنده‌ی خیابانی جمع شده بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bike

    1. verb Ride a bicycle
      Synonyms:
      cycle pedal bicycle wheel
    1. noun A wheeled vehicle that has two wheels and is moved by foot pedals
      Synonyms:
      bicycle motorcycle wheel cycle

    سوال‌های رایج bike

    معنی bike به فارسی چی میشه؟

    کلمه "bike" در زبان انگلیسی به معنای "دوچرخه" است. دوچرخه یکی از وسایل نقلیه‌ای است که به وسیله دو چرخ و یک قاب ساخته شده و معمولاً توسط نیروی انسانی (پدال زدن) حرکت می‌کند. این وسیله از زمان اختراع خود در قرن نوزدهم تا به امروز تغییرات و پیشرفت‌های زیادی داشته است و به یکی از محبوب‌ترین و پرکاربردترین وسایل حمل و نقل در دنیا تبدیل شده است.

    تاریخچه دوچرخه

    دوچرخه‌ها در ابتدا به شکل‌های بسیار ساده و ابتدایی ساخته شدند. نخستین دوچرخه‌ای که به ثبت رسید، "دراسی‌نه" نام داشت و در سال 1817 توسط بارون کارل فون درایس اختراع شد. این وسیله بدون پدال بود و برای حرکت آن، سوارکار باید پاهای خود را روی زمین می‌گذاشت. با گذشت زمان، دوچرخه‌ها به مدل‌های پیشرفته‌تری تبدیل شدند که از جمله آن‌ها می‌توان به دوچرخه‌های پدالی و دوچرخه‌های دارای دنده اشاره کرد.

    انواع دوچرخه

    دوچرخه‌ها به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند که هر کدام دارای ویژگی‌ها و کاربردهای خاص خود هستند:

    1. دوچرخه‌ شهری: این نوع دوچرخه‌ها برای استفاده در شهرها و مسیرهای کوتاه طراحی شده‌اند. آن‌ها معمولاً راحت و ساده هستند و برای حمل و نقل روزمره مناسب‌اند.

    2. دوچرخه‌های کوهستان: این دوچرخه‌ها دارای لاستیک‌های بزرگ و مقاوم و سیستم تعلیق قوی هستند که آن‌ها را برای مسیرهای ناهموار و کوهستانی مناسب می‌کند.

    3. دوچرخه‌های جاده‌ای: این نوع دوچرخه‌ها برای سرعت و کارایی در جاده‌های هموار طراحی شده‌اند. آن‌ها معمولاً سبک‌تر و باریک‌تر هستند و دارای دنده‌های بیشتر برای سرعت بالاتر می‌باشند.

    4. دوچرخه‌های برقی: با پیشرفت تکنولوژی، دوچرخه‌های برقی به بازار آمده‌اند که با استفاده از یک موتور الکتریکی، توان بیشتری به سوارکار می‌دهند و می‌توانند مسافت‌های طولانی‌تری را با سرعت بیشتری طی کنند.

    فواید استفاده از دوچرخه

    استفاده از دوچرخه مزایای زیادی دارد. از جمله این مزایا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    - حفظ سلامتی: دوچرخه‌سواری به عنوان یک ورزش مفید شناخته می‌شود که باعث تقویت قلب و عروق، بهبود قدرت عضلانی و افزایش استقامت می‌شود.

    - محیط زیست: دوچرخه‌ها هیچ گونه آلودگی هوا تولید نمی‌کنند و به کاهش ترافیک و آلودگی صوتی در شهرها کمک می‌کنند.

    - صرفه‌جویی اقتصادی: هزینه‌های نگهداری و سوخت دوچرخه بسیار کمتر از خودروهاست و می‌تواند به صرفه‌جویی در هزینه‌های سفر کمک کند.

    نکات جالب درباره دوچرخه

    - دوچرخه‌ها در برخی کشورها به عنوان وسیله اصلی حمل و نقل شناخته می‌شوند و فرهنگ دوچرخه‌سواری در آن‌ها بسیار قوی است، مانند هلند و دانمارک.

    - مسابقات دوچرخه‌سواری، مانند تور دو فرانس، یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین رویدادهای ورزشی در جهان به شمار می‌روند.

    - دوچرخه‌سواری به عنوان یک فعالیت اجتماعی نیز شناخته می‌شود و افراد معمولاً برای تفریح و سرگرمی با دوستان یا خانواده به دوچرخه‌سواری می‌پردازند.

    ارجاع به لغت bike

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bike» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bike

    لغات نزدیک bike

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return squid