امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bird Dog

ˈbɜrːdˈdɔːɡ bɜːddɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): bird-dog

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی سگ شکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- My dad's bird dog is an expert at retrieving ducks during hunting season.
- سگ شکاری پدرم متخصص یافتن و بازآوردن اردک‌ها در طول فصل شکار است.
- The bird dog spotted the hidden pheasant in the tall grass.
- سگ شکاری قرقاول پنهان‌شده در علف‌های بلند را دید.
verb - intransitive
به‌قدت نگاه کردن، از نزدیک تحت نظر داشتن
- The teacher bird-dogged the students during the exam, ensuring they didn't cheat.
- معلم در حین امتحان دانش‌آموزان را به‌قدت نگاه می‌کرد؛ می‌خواست مطمئن شود که تقلب نمی‌کنند.
- The investor bird-dogged the market.
- سرمایه‌گذار بازار را از نزدیک تحت نظر داشت.
verb - transitive
در پی چیزی بودن، در جست‌وجو چیزی بودن، دنبال چیزی بودن، دنبال چیزی را گرفتن
- The salesperson bird-dogged potential clients.
- فروشنده در پی مشتریان بالقوه است.
- The private investigator was hired to bird-dog the cheating spouse and gather evidence.
- کارآگاه خصوصی استخدام شد تا همسر خیانتکار را دنبال و مدارک را جمع‌آوری کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bird dog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bird dog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bird-dog-2

لغات نزدیک bird dog

پیشنهاد بهبود معانی