امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bishop

ˈbɪʃəp ˈbɪʃəp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bishops

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
اسقف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The bishop wore a traditional purple robe.
- اسقف یک ردای بنفش سنتی پوشید.
- The bishop carried a staff.
- اسقف عصا داشت.
noun countable
(شطرنج) فیل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bishop

  1. noun
    Synonyms:
    prelate diocesan suffragan priest primate archbishop shepherd abba administrator angel archer berretta cap clergyman cleric pope coadjutor director metropolitan miter mitre overseer patriarch pontiff

ارجاع به لغت bishop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bishop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bishop

لغات نزدیک bishop

پیشنهاد بهبود معانی