امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bistro

ˈbiːstroʊ ˈbiːstrəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
غذا و آشپزی بیسترو (رستورانی کوچک که در آن غذاهای ساده با قیمت متوسط اغلب همراه با نوشیدنی‌های الکلی در محیطی ساده سرو می‌شود) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I had a delicious lunch at the cozy bistro.
- ناهار خوشمزه‌ای را در آن بیستروی دنج خوردم.
- The atmosphere of the bistro was warm and inviting.
- جو و محیط بیسترو گرم و جذاب بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bistro

  1. noun drinkery with food
    Synonyms:
    bar lounge restaurant tavern

ارجاع به لغت bistro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bistro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bistro

لغات نزدیک bistro

پیشنهاد بهبود معانی