امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bit By Bit

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb phrase C1
    به‌تدریج، رفته‌رفته، نرم‌نرمک، به‌مرور، کم‌کم، ذره‌ذره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Our project progressed bit by bit, despite the challenges.
    - پروژه‌ی ما باوجود چالش‌ها به‌تدریج پیشرفت کرد.
    - She improved her English language skills bit by bit.
    - او مهارت‌های زبان انگلیسی خود را ذره‌ذره بهبود بخشید.
    - The garden flourished bit by bit with consistent care.
    - باغ با مراقبت مداوم رفته‌رفته شکوفا شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bit by bit

    1. adverb a little at a time
      Synonyms: by degrees, drop by drop, grade by grade, gradually, inch by inch, inchmeal, in stages, little by little, piecemeal, step by step

    ارجاع به لغت bit by bit

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bit by bit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bit-by-bit

    لغات نزدیک bit by bit

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند